۱۳۸۹ تیر ۷, دوشنبه

یک شب بارونی بسه...


1.دوباره برگشتم و دلیلی مبنی بر بازگشتم ندارم.
2.خدا من و مرتضی رو واسه هم و منصور رو واسه جفتمون نگه داره,دلیلش رو هم فکر کنم خودمون سه تا بدونیم.
3.چه بد این تناقضای زندگی.البته اجتناب ناپذیر و چاره ای جز کنار اومدن باهشون نیست.
4.می خوام یه چیزی بنویسم,نمدونم شاید درست نباشه اینجا بنویسم اما میخوام شما هم نظر بدین!
این قضیه ازدواج واسه من و امثال من شده یه معضل,فرای مسائل اولیه اش, ما گیرای دیگه ای داریم همینا خیلی اذیتمون میکنه,سعی میکنم مطلب بعدی در همین رابطه باشه .فقط این جا یه چی باید بگم اونم یه حس...آخه یه حس مهم تو زندگی آدمیزاد هست که دوست داشتن و دوست داشته شدنه که خیلی هم مهم اونم تو سن ما,البته شاید همین رفاقت ها و دیگر ارتباط ها بتونه کمی ازین نیازو رفع کنه ولی نه همش و من فکر میکنم همین حس نگاه به ازدواج رو جدی تر و عمیق ترمیکنه...
حال سوالات من:
شما این حس رو نیاز میدونین؟اگه آره اولویت پاسخ گوییش رو و راه اون رو بگید.اگه نه دلیل بگین.
4.خدا بهشتی رو رحمت کنه وامثال اون رو زیاد .به مناسبت شهادتش پیشنهاد میکنم کتاب ایشون در رابطه با دکتر شریعتی رو به نام "شریعتی جستجوگری در مسیر شدن"بخونین.
5.عنوان مال یکی از آهنگای رضا صادقی.
6....

۴ نظر:

  1. سلام
    1.هی میگم آهنگای رضا صادقی گوش نده واسه همینه دیگه عزیز من.
    عاشق شدی و لا غیر...
    2.یه لایک هم به نمایه ات
    3.خدا تو و مرتضی رو با هم هدایت کنه و شما دو تا هم منو هدایت کنین.
    4.بازگشت دوباره تو تبریک میگم به دلایلی.

    اما در مورد سئوالات فلسفی سخت باید مفصل بحث کنیم.
    تو رو خدا بذار امتحانام تموم بشه
    اونوقت چاکریم دربست.

    هر دم که در حضور عزیزی برآوری
    دریاب کز حیات جهان،حاصل آن دم است

    پاسخحذف
  2. سلام عليكم برادر
    به به. مباركه.وبلاگ جديد و بك گروند سبز و ...
    خداوند در درجه اول منصور حلاج و در درجه دوم من و تو رو به راه راست هدايت كنه!
    نياز به برقراري ارتباط كه نيازي ذاتي است و اجتناب ناپذير و همينگونه است نياز به عاشق شدن و معشوق ديگري بودن. مي دوني كه من بهترين راهكارشو ازدواج مي دونم. اما در مورد فرآيند ازدواج:
    شيوه ي سنتي: با اين شيوه به اين دليل مخالفم كه دو نفر با هم كامل آشنا نمي شن و بعد از دو سه جلسه كلي گويي در مورد آينده زندگي عقد رو جاري ميكن.
    شيوه ي مدرن: با اين شيوه هم تا حدي مخالفم از اين منظر كه عشق و عاشقي هاي امروزي رو ديدم و كاملا با آفت هاش آشنايم. خدا رو شكر خودم تجربه شو نداشتم ولي چون در نزديكترين دوستام نمونه هاشو ديدم از فضاي حاكم بهش دور نيستم
    پس من چه فرآيندي رو براي ازدواج مي پسندم؟
    اين هم جزو همون سئوال هايي است كه به شدت من رو به وادي خود درگيري مي كشونه. من معتقدم كه دو طرف بايد مدتي قبل از ازدواج با هم معاشرت داشته باشند تا خوب همديگر رو بشناسن. اينكه مدت اين آشنايي چقدر باشه، نحوه ي تعامل دو طرف چطوري باشه، اصلا شرع اجازه همچين ارتباطي رو مي داده يا نه و هزار و يك سئوال ديگه وجود داره كه مانع از اين آرمان گرايي من مي شه.
    البته از يك منظر ديگه بايد عرض كنم بنده كاملا به اين موضوع واقفم كه به دليل حضور در يك خانواده سنتي سرانجام مجبور مي شم يك ازدواج سنتي داشته باشم پس اين فلسفه بافي ها زياد به كارم نمي ياد ...

    پاسخحذف
  3. سلام محسن جان
    اولا تبریک میگم. انشالله که مسبب خیر باشی.
    ثانیا در مورد سئوالی که پرسیدی در بند 3 :
    من نمیدونم شما در چه مرحله ای هستی. اما سئوالایی که پرسیدی با عرض معذرت زیادی کلی است.
    اما یه کار آینده دار واسه شما (تصورم این هست که شما هم سن مرتضی هستید و فعلا فلسفتا به این موضوع نگاه میکنید)
    این هست که تا میتونید اول دوستاتون که ازدواج کردن رو که درست هم حرفاشونو میزنن باهاشون حرف بزنید و مهم اینه که اولا ببینید دوستتون توی چه فضایی هستش بعد ببینید که با اون خواسته ها اون ادم با اون روش چه نتیجه ای گرفته.
    اگر نمیخواید که زندگی سنتی بکنید، بسیار زندگی سختی در پیش دارید. اگر از الان (با فرض قبلی) شروع بکنید به آموزش دیدن در همه جوانب زندگی زناشویی، میتونید امیدوار باشید که احتمالا بتونید از پس مشکلاتتون در ازدواج که 3 4 سال بعد انجام میدید بربیاید.
    لازم هست بدونید که پسران تا سن 26-27 سالگی هنوز کاملا نمیدونن که از زندگی چی میخوان و دختران تا سن 24-25 سالگی.
    این دو نکته رو کلا خیلی خیلی جدی بگیرید:
    1. مهارت زندگی زناشویی رو اکتسابی بدونید. و خودتون رو نیازمند آموزش های اساسی.
    2. هیچ صورت مسئله ای رو قبل از حل کردن پاک نکنید. اگر از پله اول نردبان پایین بیفتید اتفاق چندانی نخواهد افتاد. اما وای به وقتی که از چند پله بالاتر بیفتید.

    پاسخحذف
  4. چه دليلي بهتر از قرآن براي اينكه زن و مرد مكمل هم هستند. البته مرتضي كه اينو قبول نميكنه اما همين بسه كه بدونيم آرامش در شرايط دشوار از نظر روحي(مثل شرايط فعلي)خيلي مورد نيازه پس اگر ميتونيد اقدام كنيد ولي به عنوان يك دوست ميگم هيچ وقت عجله نكنيد

    پاسخحذف